داستان ولنتاين از اين قرار است :


alone


در قرن سوم ميلادي که مطابق مي شود با اوايل امپراطوري ساساني در ايران ، در روم باستان فرمانروايي بوده است به نام کلوديوس دوم . کلوديوس ، عقايد عجيبي داشت ، از جمله اينکه سربازي خوب خواهد جنگيد که مجرد باشد ؛ از اين رو ازدواج را براي سربازان امپراطوري روم قد غن مي کند. کلوديوس به قدري بي رحم و فرمانش به اندازه اي قاطع بود که هيچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان نداشت . اما کشيشي به نام والنتيوس ( همان ولنتاين خودمان ) ، مخفيانه عقد سربازان رومي را با دختران محبوبشان جاري مي کرد . کلوديوس دوم از اين جريان خبر دار مي شود و دستور مي دهد که ولنتاين را به زندان بياندازند . ولنتاين در زندان عاشق دختر زندان بان مي شود . سرانجام کشيش به جرم جاري کردن عقد عشاق با قلبي عاشق اعدام مي شود . . .
بنابراين او را به عنوان فدايي و شهيد راه عشق مي دانند و از آن زمان نهاد و سمبلي مي شود براي عشق !
اما متاسفانه مردم برگزاري جشنها و مناسبتهاي بيگانه را نشانه تمدن و فخر مي دانند . همه اسم ولنتاين را شنيده اند و مراسم آن را مانند ساير بيگانگان بجا مي آورند ولي تا به حال اسم "سپندار مذگان " به گوششان هم نخورده است .

 

حالا همانطور که داستان ولنتاين را با دقت مطالعه کرديد داستان " سپندار مذگان" را با دقت بيشتري بخوانيد :
در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، که از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است. در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با ۲۹ بهمن، يعني تنها ۳ روز پس از روز ولنتاين فرنگي. اين روز «سپندارمذگان» يا «اسفندارمذگان» نام داشته است.

در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي‌‌کردند و علاوه بر اينکه ماه ها اسم داشتند، هريک از روزهاي ماه نيز يک نام داشتند. به‌عنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) که نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني «بهترين راستي و پاکي» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهريور يعني «شاهي و فرمانروايي آرماني» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است." سپندار مذ" لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي‌‌ورزد. زشت و زيبا را به يک چشم مي‌‌نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي‌‌دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به‌عنوان نماد عشق مي‌‌پنداشتند. در هر ماه، يک بار، نام روز و ماه يکي مي‌‌شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن مي‌‌شد، جشني ترتيب مي‌‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب مي‌‌گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندارمذ يا اسفندار مذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي‌‌گرفتند.
سپندارمذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پيدا مي‌‌کردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي‌‌دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي‌‌کردند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,ساعت 15:24 توسط fateme| |


Power By: LoxBlog.Com